سرکوب و فرار کردن و نادیده گرفتن انواع احساسات، به اندازه تن دادن ناآگاهانه به آنها و رها کردن هیجانات به اقسام شکلها، مشکل ساز است. مایی که از بیرون ناظریم و فردی که احساساتش را نادیده می گیرد و سرکوب می کند تنها “فکر” می کند به دلیل عدم “برون ریزی”، فردی “آرام” و “تحت کنترل” خودش است.
اما باید بدانیم که این داستان نادیده گرفتن، تنها آن روی سکه است. فرد به شکلی کاملا درونی و ناخودآگاه هنوز تحت سلطه ی احساساتش هست. در نقل قولهایی از چندین نویسنده خوانده بودم که بهتر است فرد احساساتش را بروز بدهد حتی خشم را (منظورم این نیست اگر عصبانی شدید بروید اقدامی خیلی غیرنرمال انجام بدهید😃). فرد اگر دوتا داد و هوار بزند بهتر است تا همین میزان انرژی را در خودش سرکوب کند. ریشه ی بسیاری از بیماری ها همین احساسات سرکوب شده است. سرکوبهای طولانی مدت، از یک آدمِ به ظاهر آرام، توانسته قاتلی بسازد که در چند لحظه، پس از گذر سالها، ظرفش گنجایشِ سرکوبیِ بیش از این را نداشته است.
آدمهایی را می شناسم که به این سرکوب و نادیده گرفتنها، ادامه می دهند و از بیرون بسیار آرام و تحت کنترل می نمایند. اگر هیچ وقت انفجار غریب و دور از انتظاری از آنها رخ ندهد، چیز دیگری در آنها قابل مشاهده هست. اگر تیز ببینید متوجه می شوید که از لحاظ فرکانسی، این اشخاص در حال “درجا زدن” هستند. اگر ارتعاششان با یک سری از مراقبتها خیلی افت نکند، اما رشد و پیشرفت چندانی در آنها دیده نمی شود. آنچه که فرو خورده و یا زیر قالی پنهان می شود، همواره ما را به اسارت می کشد و تجربه ی “عشق حقیقی” را از ما دریغ می دارد. آگاهی داشتن از احساسات و ندادن افسارمان به دست آنها، قدمهایی برای تجربه “عشق” هستند. امید است نقطه ای را بیابیم که در آن سیلان و اُفت احساسات، به “تعادل” برسند. در صورت تمایل برای مطالعه ی بیشتر در این زمینه، می توانید مطلب مواجهه با انرژی های سرکوب شده درونی را هم مطالعه کنید.

در راستای اهداف بیان شده در نوشته، راههای بسیاری وجود دارد که به فراخور تجربیاتم، به عنوان کوچ یا مربی، می توانم در این مسیر همراهی شما را به عهده بگیرم. برای تماس با من و کسب اطلاعات بیشتر می توانید به صفحه ی اینستاگرامم مراجعه کنید.

نجمه عشقی Najme Eshghi
نویسنده کوچ معناگرا مدرس ریکی

نجمه عشقی Najme Eshghi