در قسمت دوم مبانی علمی انرژی ریکی، به توضیح میدان زیست مغناطیسی دست ها، فرآیند شفا توسط درمانگر یا شفاگر و توضیح علمی انرژی ریکی در رابطه با همسویی و شفا از راه دور می پردازم. برای مراجعه به قسمت اول، روی این عبارت کلیک کنید.
دست ها نیز همانند بدن، میدانهای زیست-مغناطیسی دارند که آنها را احاطه کرده است. میدانهای زیست مغناطیسی دستهای شفاگران در هنگام درمان اندازه گیری و ثابت شده است که میدان زیست مغناطیسی دستهای آنها بسیار قوی تر از میدان دستهای کسانی است که شفاگر نیستند. برای این منظور یک مغناطیس سنج ساده متشکل از دو سیم پیچ که هر یک هشتاد هزار دور بود به تقویت کننده وصل شد. دستهای شفاگرها ۰/۰۰۲ گاوس شدت میدان داشت که هزار برابر قوی تر از هر میدان دیگری است که از بدن انسان ساطع میشود. فرکانس ارتعاش میدان بین ۰/۳ تا ۳۰ هرتز متغیر و بیشتر انرژی در گستره ۷ الی ۸ هرتز بود. حداقل بخشی از انرژی انرژی شفابخش دستها را سیستم پری نوریوم ای تولید می کند
وقتی یک نفر بیمار است، فرکانسهای زیست-مغناطیسی یک یا چند اندام بدن او در گستره فرکانس سلامت آن اندامها نیست. هربرت فرولیش Herbert Frölich محققی که بسیاری از ویژگی های جالب میدانهای زیست-مغناطیسی بدن انسان را کشف کرده است، این فرآیند را چنین توضیح میدهد: اجتماعی از سلول ها مثلا در یک بافت و یک اندام، فرکانسهای تجمعیِ معینی دارند که فرایندهای مهمی مانند تقسیم سلولی را تنظیم می کنند. این فرکانس های تنظیم کننده معمولاً خیلی پایدار هستند. اگر یک سلول به دلیلی فرکانس خود را تغییر دهد، پیامهایی که از سلولهای مجاور میآیند به برقراری مجدد فرکانس صحیح تمایل خواهند داشت؛ البته اگر تعداد زیادی از سلولها از تعادل خارج شوند قدرتِ مجموعهء ارتعاش های سیستم، تا حدی کاهش مییابد که پایداری از دست می رود. از بین رفتن این انسجام، موجب ایجاد بیماری یا اختلال میشود. این وضعیت با مفهوم متافیزیکی آغاز بیماری در هاله یا میدان زیست مغناطیسی پیش از بروز آن، در بدن فیزیکی مطابقت دارد. وقتی شفاگر دستهایش را نزدیک اندام بیمار می گذارد و شروع به شفا دادن میکند، میدان زیست مغناطیسی که از دستهای شفاگر ساطع میشود، بسیار قوی تر از میدان زیست مغناطیسی ای است که از اندام بیمار ساطع میشود. همچنین میدانِ زیست مغناطیسیِ دستهای فرد شفاگر، در فرکانسهای سلامتی که اندام بیمار نیاز دارد، شروع به ارتعاش میکند. چون میدان مغناطیسی فردا شفاگر بسیار قوی تر از میدان مغناطیسی اندام بیمار است، فرکانسهای سلامت را وارد میدان زیست مغناطیسی اندام بیمار میکند و موجب میشود اندام بیمار دوباره فرکانس خود را با گستره فرکانس های سلامت تطبیق دهد. این تنظیم به نوبت خود بر جریان های الکتریکی جاری در سلولها و سیستم اعصاب درون و اطراف اندام بیمار و نیز بر فرآیندهای زیست شناختی آن اثر میگذارد و شفا انجام میشود. فرکانسهای شفا برای بافتهای گوناگون بدن مورد تحقیق قرار گرفته است: اعصاب در فرکانس ۲ هرتز، استخوان در ۷ هرتز، رباطها در ۱۰ هرتز و مویرگها در ۱۵ هرتز شفا مییابند.
وقتی شفاگر برای یافتن نواحی نامتعادل در میدان زیست مغناطیسی فرد بیمار را پویش (اسکن) می کند، این فرآیند میتواند در جهت عکس نیز عمل کند. در این فرآیند شفاگر یک یا هر دو دستش را چند سانتی متر بالای بدن بیمار حرکت میدهد و به حسهای کف دستهایش توجه می کند. میدان بیمار در میدان دستهای شفاگر تغییراتی ایجاد میکند که شفاگر آن را حس میکند. بنابراین شفاگر میتوانند محلهای نامتعادل را در میدان زیست مغناطیسی بیمار مشخص کند.
همسویی
یکی از ویژگیهای منحصر به فرد ریکی این است که توانایی انجام آن از همسویی می آید. همچنین لازم نیست که توسط ذهن آگاه شفاگر هدایت شود؛ بلکه خود را هدایت میکند و از انرژی شخصی خود شفاگر استفاده نمی کند. پس با توجه به نظریههایی که گفته شد همسویی و درمان با ریکی چگونه عمل می کند؟ همسوئی جنبه ذاتی را درون هر یک از ما بیدار میکند که سطح آگاهی برتری به یکپارچگی، سلامت و شفا دارد. چون این آگاهی خارج از ذهن هوشیار ما جای دارد، بهتر است بگوییم که این آگاهی از منبعی ابرآگاه در درون ما می آید. همچنین این واقعیت که ریکی از انرژی فرد شفاگر استفاده نمیکند، نشان میدهد که فرایند همسویی منبع انرژی ای را فعال می کند که با منبع انرژی تامین کننده نیازهای روزمره ما متفاوت است. بنابراین ریکی این نظر را که ما توان نهفته ای داریم که در بیشتر افراد، غیر فعال اما قابل بیدار کردن است، اعتبار می بخشد. پس ابرآگاهی، کارکرد تالاموس و سیستم عصبی پرینوریومی را برای ایجاد انرژی و رساندن آن به محل آسیب دیده از طریق دستهای شفاگر هدایت میکند.
به بیان ساده میتوان گفت انرژی ریکی ترکیبی خاص از انرژی زیست مغناطیسی و انرژی های دیگری است که توسط ذهن ابرآگاه تعیین میشود تا دقیقاً همان باشد که قسمتی از بدن بیمار که در دستهای شفاگر روی آن قرار گرفته اند، نیاز دارد تا بدین ترتیب فرایند شفا آغاز و کامل شود. با استفاده از این مفاهیم می توانید تصور کنید که هرچه جنبههای والاتری از ذهنِ ابرآگاه برای فرمولبندی ترکیب های خاصی از فرکانس ها و قدرت های انرژی فراخوانده شوند شفای سریعتر و درمان موارد دشوارتری امکانپذیر میشود. شفابخشی شاید مستلزم ترکیب خاصی از عشق، شفقت و محبت باشد که بخش آسیب دیده را تشویق کند الگوهای قدیمی را رها کند و به سلامتی بازگردد. هرچه درک خود را افزایش دهیم و بیشتر و بیشتر عمیق تر روی شفای خود کار کنیم توان نهفته ما به عنوان شفافیت بیشتر بیدار میشود و ما را قادر می سازد با جنبههای والاتر ذهن ابرآگاه ارتباط بیابیم و مهارت بیشتری در خود پرورش دهیم.
شفا از راه دور و امواج اسکالر
هرچه از منبع میدان زیست-مغناطیسی دورتر شویم، قدرت میدان های مغناطیسی به سرعت کاهش می یابد. نظریههایی که گفته شد شفابخشی را در شرایطی که شفاگر در نزدیکی بیمار است، توضیح میدهد. پس شفا از راه دور را که بیمار کیلومترها دورتر یا حتی در آن سوی کره زمین است چگونه میتوان توضیح داد؟ ممکن است امواج “اسکالر” مسئول شفا از راه دور باشند. وقتی دو میدان مغناطیسی فرکانسی کاملاً یکسان دارند و کاملا ناهمفاز هستند، همدیگر را حذف میکنند. این حذف شدن اثر های دو میدان را از بین میبرد؛ چون تانسیل های آنها هنوز وجود دارد و پدیده ای ایجاد میکند که امواج اسکالر نام دارد. امواج اسکالر برخلاف میدان های مغناطیسی با الکترون ها برهمکنش ندارند بلکه با هسته های اتمی برهمکنش دارند. آنها را نمی توان در حفاظهای فاراده یا حفاظ های دیگر متوقف کرد آنها تا هر فاصله ای بدون کاهش قدرتشان، منتشر میشوند. همچنین نشان داده شده است که این امواج بر بافت زنده اثر می گذارند و می توانند شفا ایجاد کنند. ممکن است این امواج منبع اولیه اثر های شفابخشی باشند، نه میدانهای مغناطیسی. بر اساس نظر دکتر جیمز اوشمن فرض عموما بر این است که میدانهای الکتریکی و مغناطیسی هستند که با ارگانیسم ها (موجودات زنده) برهمکنش دارند. اما برخی محققان گمان میکنند که امواج اسکالر امواج پتانسیل زمینه این اثر ها هستند.
حتی اگر نظریه ها تا حدی توضیح دهند که شفابخشی چگونه عمل می کند، یک جنبه شفابخشی و کار معنوی هنوز در پرده اسرار مانده است. میدان مغناطیسی و امواج اسکالر به بدن فیزیکی و ابزارهای فیزیکی دیگری که آنها را تولید کند وابسته هستند. اما بسیاری از شفاگرهای معنوی تجربههای بی واسطه با موجودات متعالی تر دارند که بدن فیزیکی ندارند و شفا را میفرستند. انرژی شفابخش آنها چگونه تولید می شود؟ از دیدگاه علمی آنها چگونه میتوانند حتی وجود داشته باشند؟ این پرسشها بستری غنی برای پرورش درک عمیق تر از شفابخشی و سرشت آگاهی هستند…
خلاصه و گردآوری
نجمه عشقی کوچ و مستر ریکی
از کتاب راه روح ریکی، فصل ۹
