ویلیام لی رند، یکی از معروفترین مسترهای ریکی و درمانگرهای دنیا، در کتاب روح ریکی و فصل سرشت انرژی ریکی، نکات بسیار جالبی را به ما می آموزد. او از آموخته ها و تجربیات خود درباره علوم مختلف صحبت می کند و در نهایت به انرژی حیاتی یا همان “کی” می رسد. او می گوید:” در طول مطالعاتم با انرژی حیاتی و نقش مهمی که در حفظ زندگی دارد، آشنا شدم. نیروی حیاتی یا کی، انرژی لطیفی است که تمام شکلهای حیات را احاطه می کند و در آنها جریان دارد. کی موجودات زنده را سالم و زنده نگه می دارد. اگر جریان کی در موجود زنده قطع یا به شدت ضعیف شود او خیلی زود خواهد مرد. تمام بیماری ها به دلیل اختلال هایی است که در جریان سالم کی در سیستم انرژی لطیف به وجود می آید. این انرژی متافیزیکی در همه جا هست و بر حسب نوع زندگی و فرآیندهای زیستی ای که در حمایت آن هستند، ارتعاش ها و سطوح تجلی گوناگون دارد کی انرژی ضروری است برای هر آنچه هستی دارد؛ جاندار و بی جان در جهان مادی یا جهان های روحانی.
در انسانها گستره ای از ارتعاش های گوناگون کی در چاکراها و هاله وجود دارد.یک کیِ بسیار ابتدایی هست که بدن فیزیکی را نگهداری می کند یک کی درگیر اندیشه ها و احساس های ماست و یک کی برتر با تجربه های معنوی ما سر و کار دارد.

ویلیام لی رند مستر ریکی و درمانگر
کی حامله هدفهای ما به جهان بیرونی است تا در آن تجلی یابند و کی که به وسیله ذهن ما هدایت میشود است که تمام تجربه های ما را به سویمان جذب می کند. پس می بینیم که کی نقش بسیار مهمی در هر جنبه زندگی ما دارد. کی موضوعی حیرت انگیز است و در مورد آن میتوان بسیار نوشت. اما برای منظور ما که درک سرشت انرژی ریکی است به تمرکز بر فعالیت آن در سیستم انرژی لطیف انسان نیاز داریم. سپس در ادامه ویلیام لی رند درباره تجربه خود درباره تمرین های زیادی که برای پرورش کی و استفاده آن برای شفا انجام داده بود،می پردازد. این تمرین ها شامل مراقبه و تنفس بود. بعد او به تجربهای که با کاهوناها در هاوایی داشت می پردازد.
در هنگام کار با کاهونا بود که درک او از کی بسیار بیشتر شد و برایش آشکارتر شد که کی تحت تاثیر ذهن است و میتوان با ذهن آن را هدایت کرد. کی را می توان برای شفا یا کمک، برای دیگران فرستاد. اما این نیز روشن شد که میتوان کی را همچنین برای ایجاد مسئله یا بیماری برای دیگران فرستاد. یکی از مهارتهای کاهونا، محافظت مردم از کی منفی که دیگران برایشان می فرستادند، بود. ویلیام لی رند در تجربیات خود دریافت که کی را می توان در سیستم بدن به وجود آورد و با ذهن آن را هدایت کرد تا خود شخص یا دیگران را شفا یا بسیاری کارهای دیگر را انجام دهد.
چرا آدمها بیمار می شوند
اگر چیزی می توانست فقط خوبی کند ما در جهان متفاوتی زندگی میکردیم. اما چون کی تحت تاثیر ذهن است می تواند بر حسب اندیشه ها و نیت هایی که با آن جهت میدهد مثبت یا منفی باشد. کیِ جهت یافته به وسیله ذهن، مسئول سلامت یا ناخوشی ماست. کیِ مثبتی که در ذهن نیمه هوشیار آفریده و هدایت میشود به تمام اعضای بدن قدرت می دهد و آنها را سلامت نگه میدارد. اما ذهن نیمه هوشیار می تواند اندیشه های منفی را نیز در خود جای دهد. وقتی این اندیشه در مورد خودمان باشد بر کیِ شخصی اثر منفی می گذارد. این کی که تحت هدایتی منفی است در اطراف اعضای بدن چاکراها و هاله شکل میگیرد و فعالیتهای سالم بدن را کاهش میدهد و سرانجام بیماری میآفریند. این کیِ منفی است که مسئول کارکرد غلط و بیماری بدن می باشد. شفا دهنده ها اغلب کی منفی را به شکل نقاط یا ابرهای تیره در اطراف بدن میبینند که جریان سالم کی را مسدود کرده است. با از میان برداشتن کیِ منفی، کیِ سالم دوباره جریان می یابد و سلامت را به بدن باز می گرداند. کی منفی می تواند بار سادهای از انرژی داشته باشد و به آسانی جدا شود یا بار قوی و برنامهریزی پیچیده تری داشته باشد و جداسازی آن دشوارتر باشد. کی منفی میتواند گمراه کننده باشد و چنان عمل کند که گویی سالم است در حالی که هدفی منفی و پنهان دارد یا میتواند مخفی شود و پیدا کردنش دشوار باشد. همه این ها بر اساس اندیشه هایی است که آن را آفریدهاند اندیشه هایی که از ذهن نیمه هوشیار یا حتی ذهنِ آگاهی می آیند که با کی توام و وارد عمل شدهاند تا بر کارکرد بدن احساسات و ذهن تاثیر گذارند.
وقتی کودک هستیم به کتابی گشوده می مانیم و برایمان دشوار است تصمیم بگیریم کدام فکر و احساس را بپذیریم یا کدام را رد کنیم. در سالهای شکل گیری پایه های شخصیت ما گذارده میشود و معمولاً به شدت تحت تاثیر والدینمان هستیم. همچنین تحت تاثیر تلویزیون، معلمان مدرسه و تجربههای دیگران برنامه ریزی می شویم این مفاهیم آغازین در ذهن نیمه هوشیار ما خانه می کنند و یک الگوی کیِ مثبت یا منفی را در هاله چاکراها و بدن ما شکل میدهند. این الگو مستقیماً بر سلامت ما و بر هر آنچه انجام میدهیم و تجربه می کنیم اثر می گذارد.دیگران نیز میتوانند کیِ منفی را وارد میدان انرژی ما کنند. این کار را گاه ناخودآگاه و در هنگامی که اندیشه های منفی تیره ای به سویمان میفرستند انجام میدهند. کیِ منفی بر افرادی که نقاط ضعیف در هاله و چاکراها دارند تاثیر میگذارد. انرژی منفی معمولاً ارتعاش بد نامیده میشود و میتواند اثر موقت داشته باشد. اگر شخص گیرنده ضعیف یا در مقابل انرژی منفی باز باشد یا اگر انرژی منفی به صورت قوی و عمدی هدایت شود تاثیر و آسیب انرژی منفی بلند مدت خواهد بود. ذهنها و میدان های انرژی لطیف ما تحت تاثیر تجربه های زندگی های گذشته نیز هستند. این تاثیر که “کارما” نامیده میشود وقتی روح در هنگام تولد وارد جسم شد همراه حال وارد زندگی ما میشود. در طول زندگی کارمای زندگی گذشته در هاله، تجربههایی به سوی ما جذب میکند که به نوبت خود بار کارمایی را در هاله تقویت میکند و بعد این بار کارمایی به چاکراها میرود و سرانجام به بدن جسمی وارد میشود. هر چه این بار کارمایی عمیق تر به درون سیستم انرژی ما برود، اثرهای آن مشخص تر می شود و بر حسب اینکه مثبت یا منفی باشد، تاثیر های متفاوتی برای ما دارد.
فکرهای منفی که از ذهن خود شخص یا از زندگی های گذشته آمده و یا از دیگران دریافت شده است، کیِ منفی را خلق میکند و با محدود کردن کیِ سالم بر میدان انرژی شخص تاثیر میگذارد و فعالیت اندامهای بدن را محدود میکند. شفاگران با ایجاد کیِ مثبت و فرستادن آن به محلی از هاله، چاکرا یا بدن که کیِ منفی در آن خانه کرده است با “نیتِ” تغییر کی منفی به مثبت یا رهاسازی و دور کردن کیِ منفی شخص شفا گیرنده را درمان میکنند و بدین وسیله جریان طبیعی کی مثبت را دوباره برقرار می سازند. صرف نظر از روش مورد استفاده، تمام فرایندهای شفابخشی یا رشد روحی و شخصی شامل رهاسازی کیِ منفی از میدان انرژی شخص همراه با رهاسازی فکرها و احساسهای منفی است که آن را به وجود آوردهاند. این فرآیندِ پایهای است که تمام شمن ها و شفاف گران جهان به کار میبرند. تکنیک های آنها برای این کار بسیار مختلف اما هدف یکی است.
تجربه ویلیام لی رند از ریکی
ویلیام لی رند پس از دریافت همسویی و تجربه ریکی بلافاصله متوجه شد ریکی با نوع کی ای که قبلاً با آن آشنا شده بود کاملاً متفاوت است. به نظر میرسید ریکی ارتعاش بالاتری دارد و او متوجه شد به جهت دهی به وسیله ذهن نیازی ندارد و گویی ذهنی از آن خود دارد. بدون اینکه هیچ تمرین خاصی انجام داده باشد ریکی شروع به جریان می کرد نیاز به مراقبت یا تمرین های تنفس نداشت و روی هر جای بدنِ شخصی دست می گذاشت یا حتی وقتی فقط به ریکی فکر می کرد خودش جریان می یافت. ریکی از ذخیره انرژی شخصی او نیز استفاده نمیکرد و از بیرون وجود او از منبعی نامحدود می آمد. ویلیام لی رند بنا به تجربه هایش دانست که ریکی چیز خاصی است. بسیار بیشتر از یک کی ساده بود که قبلاً آموخته بود آن را ایجاد کند و با ذهنش حرکت دهد. این انرژی بود که بدون کوشش می آمد و به جای اینکه با ذهن هدایت شود، شعوری برتر آن را هدایت میکرد.
او و همکارانش دریافتند که ریکی مجبور نیست فقط از معابر انرژی بدن یعنی مریدین ها بگذرد بلکه درست به محلی می رود که به آن نیاز هست و از عضله ها استخوان ها و بافت های دیگر گذر می کند. از آنجا که ریکی را قدرت برتر هدایت میکند ریکی به درستی میداند چه کند تا به شفای شخص گیرنده ی ریکی کمک کند و می داند کیِ منفی در کجای سیستم انرژی لطیف شخص وجود دارد. ریکی معمولاً به این نواحی جریان مییابد و ارتعاش کیِ منفی را تغییر میدهد. این کار معمولاً با بالا بردن ارتعاش انجام میشود تا حدی که کیِ منفی نتواند به آن ناحیه متصل بماند و رها شود.در وضعیتهای نیز انرژی ریکی منفی را دوباره برنامهریزی و آن را به کی مثبت که احیا کننده و نگهدارنده سلامت است تبدیل میکند وقتی بدن بر اثر یک بحران شفاف یا بیماری طولانی ضعیف شده است را کی می تواند ذخیره از کی برای بدن فراهم کند تا اندامهای بدن به کارکرد سالم برگردند. در سطح عمیقتر ریکی اغلب ذهن نیمه هوشیار شخص را دوباره برنامه ریزی میکند و اندیشهها، احساس ها و خاطرات منفی را که همه مسئول آفریدن کیِ منفی اند، رها می سازد و حتی کارما را متعادل می کند. بنابراین شفا در سطح علت انجام میشود، پس شفایی دائمی خواهد بود. چون انرژی را قدرت برتر هدایت میکند ریکی نمی تواند آسیب برساند و همیشه به نفعِ مثبتِ گیرنده ی ریکی کار میکند.
خلاصه و گردآوری از
نجمه عشقی
کوچ و مربی ریکی
کتاب روح ریکی ترجمه شایان معین
