روان درمانگرهای شاغل در غرب در حال آشنایی بیشتر با مشکلات روان شناختی موثر بر زنان رهایی یافته از آنیموس (Liberated) هستند. شمار بسیاری از زنان که در شرایط بیرونی موفق و انسانهای لایقی هستند، گرفتار ریشه های عمیقی از احساس بی ارزشی و فرومایگی هستند. رویکرد متعارف در مقابل این بی قراری، نسبت دادن آن به پرکاری بیش از توان روان یا لزومی است که این زنان در جهت جاه طلبی و تلاش بیشتر برای دستاوردها، در نظر می گیرند. مفهوم یونگی درباره آنیموس برای مواجهه با مشکلات زنان معاصر بسیار مناسب است. یونگ متوجه شد که روان انسان هر دو جنسیت را در بر دارد و هم شامل بعد زنانگی و هم مردانگی است. گرچه به دلیل هویت جنسی و رشد ایگو ، المانهای مردانگی در زنان و المانهای زنانگی در مردان در ضمیر ناخودآگاه باقی میمانند و قابل تمییز و تشخیص نیستند. زمانی که یک محتوای روانشناختی به صورت ناخودآگاه باقی میماند عمدتا از دو مسیر پیروی میکند: یا بر روی یک ابژه خارجی فرافکنی میشود یا منجر به همانند سازی با آن میشود. زمانی که آنیموس یک زن هم ناخودآگاه باقی بماند از همین دو مسیر پیروی میکند.
در حالی که زن unliberated (در بند آنیموس اسیر است) آنیموس خود را به رمانهای عاشقانه و یا روابط کلیشه ای در زندگی خود انعکاس میدهد، زن رهایی یافته Liberated (زنی که خود را از آنیموس به طور کامل جدا و آزاد می کند) در طرف دیگری از این تله گرفتار میشود و این یعنی هویت او با آنیموس همانندسازی میشود و ارتباط حیاتی خویش را با زنانگیش از دست میدهد و در یک مرحله ی اشتباه از هویت مردانه اش زندگی میکند. چنین زنی خود را در وضعیت Double-Bind گرفتاری دوسره می یابد (وضعیتی که فرد در درون خود پیامهای ناسازگاری را رد و بدل می کند که یکدیگر را نقض می کنند.) که ایده آل سازیش از مردانگی، منجر به لکه دار کردن و نقد ناعادلانه از زنانگی می شود. با در نظر گرفتن هزاران سال مردسالاری جای تعجب ندارد که زنانی که این امر را درون فکنی Introject می کنند، خود را در چنگال نیرویی ظالمانه، قدرتمند و قضاوت کننده گرفتار میکنند که به زور هویت فردیشان را نابود می کند. در کنار این امر، زن تصاویر فرومایه ای از زنانگی را درون فکنی می کند؛ تصاویری که بر اساس دو واکنش کلاسیک مذکر نسبت به مونث، صورت میگیرد: وحشت و شیفتگی. جادوگر در انتهای یک قطب وجودی زن، نشان دهنده جنبه شیطانی، بلعنده، کریه، منزوی و پرستشگر آلت رجولیت است که نمایانگر همان چیزهایی است که در زنان خوار شمرده و پس زده می شود. جادوگری که در قطب دیگر قرار دارد از نظر جنسی حریص است و مانند سیرن Siren و کیرکه Circe مردان را به دام میاندازد و آنها را تبدیل به خوک میکند. در سطح فردی، هر زنی این جنبه های مطرود زنانگی خود را در نیمه ی تاریک یا سایه خود حمل می کند.
زنانی که این مشکلات را به دوش میکشند غالبا در تحلیل ها، رویاهایی ابتدایی درباره ی ساحران، عجوزه ها و زنان مفلوک و بدبخت میبینند که این در واقع بیان می کند که آنها چگونه تصویری از خودشان، در ناخوداگاهشان دارند. بنابراین به وسیله همانند سازی با نیمه منفی و تاریک سایه شان، زنان متوجه می شوند لحظه ای که آنیموس پدیدار می شود و به سایه می پیوندد، او را به سمت لحظه ای هدایت می کند که سرشار از بزرگترین خواسته های برآورده شده ی بیرونی آنیموس و همزمان احساس عمیق غم و افسردگی ناشی از بی ارزشی است.
عقده پدر
The Father Complex
به دلیل این که اولین حامل تصویر آنیموس هر زنی پدر اوست، قدرت و شرایط آنیموس شخصی هر فرد با عقده ی پدر او مشخص میشود. اگر پدر او خیلی قدرتمند بوده باشد، آوای قضاوت و قدرت انتقادی او درون سازی میشود. اگر پدر او خیلی ضعیف بوده باشد، زن هیچ گونه فرصتی برای درونی کردن قدرت مردانه ی خود به دست نمیآورد و همین امر منجر به ایجاد یک نیروی پرورش دهنده یا موجودی ناخودآگاه درون او میشود که آماده است به فرافکنی ها و تمام نیازهای نیروهای مردانه در زندگیش، بله بگوید و خدمت کند.
آنیموس همچنین زن را به توانایی پرسش کردن، تفکر و معنویت، مجهز می سازد. نباید فراموش شود که آنیموس نقش مثبتی در رشد روانی بانوان ایفا میکند. زمانی که جنبه های مثبت آنیموس فعال میشود، این هدایا را زن می دهد: انرژی مثبت مردانه، توجه کامل، تمرکز و هر کیفیتی مرتبط با تفکر منطقی و قدرت اتصال خودآگاه به هر آنچه پیش از این ناخودآگاه بوده است. آنیموس همچنین می تواند یک نیروی پدرانه مثبت باشد که حامل تشویق، محافظت، قاعده و مهار کردن است.
در رویاها آنیموس میتواند به صورت جمعی از مردان، سربازان، ملوانان، هیات منصفه، مجلس و سایر نمادهای اقتدار مردانه ظاهر شود. همچنین میتواند به شکل پدر، برادر، عاشق، همسر و یا هر مردی از زندگی رویا بیننده، نمایان شود. از سمبل ها و نمادهای نامتمایز آنیموس همچنین میتوان به ابر، باد، باران، تندر، آلت تناسلی مردان و حیواناتی مانند گاومیش، اسب، مار و سگ اشاره کرد. در سیطره آرکتایپ جمعی، آنیموس میتواند به عنوان یک پادشاه، مرد خردمند و یا جنگجو ظاهر شود. همچنین آنیموس می تواند به شکل شخصیتهای اسطوره ای مانند پان، آپولو، آدونیس، هرمس و دیونیسوس نیز ظاهر شود.
جدای از جنبه ی پدرانه ی آنیموس در هیئت قانون، نظم، قدرت و ساختار، آنیموس خودش را در ظاهری غیر منتظره در لباس حقه و ترفند در سطوح بیرونی و درونی، نشان می دهد. در این جنبه، آنیموس یک ماجراجوی غیر اخلاقی است که هنوز عملکرد لازم آزاد ساختن زن از استبداد قانون ساختاریافته (پدر) به سوی زندگی ماجراجویانه، ناپایدار و خرابکارانه را، انجام میدهد.
در سطح بیرونی، زنان غالبا با دون ژوان ها درگیر میشوند که تنها با آنها میتوان از یک رابطه ی زودگذر و غیر متعهدانه برخوردار بود که میتوانند از آن به عنوان ابزاری برای شورش علیه یک پدر مستبد استفاده کنند. در سطح درونی نیز، آنیموسِ حقه باز دارای عملکرد مشابهی است، زن را در نقطه ی مقابل و بر علیه آنیموس پدرانه مجهز می کند؛ پن، هرمس، میمونها، گابلین ها، کوتوله ها، بنجل خرها، دلقکها، لوده ها، لپرکانها و… در واقع تصاویر آنیموس ترفندباز در رویاها هستند.
در طی یک دوره زمانی، این حقه باز شیوه ای برای رشد و پیشرفت از یک موجود نیمه انسانِ غیر اخلاقی به عملکرد صحیحش به عنوان سمبل دگرگونی، دارد و سپس در این رویاها در لباس های متفاوتی ظاهر میشود مانند: هرمس، زنگوله های در حال زنگ زدن، در زدن، تقاضای توجه، هدیه _ سفرهای هدایت کننده و به طور کلی، درک ضرورت تکامل روانشناختی زن.
بسیار مهم است که به خاطر بسپاریم که در هر فرایند روانی، هیچ ترتیب منطقی خاصی وجود ندارد. مراجعی که مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد، باید با جنبه های مختلف آنیموس در یک زمان مواجه شود، و این امر در رویاهای او نیز منعکس میشود. این امر عموما در روند تشخیص رویاهایی که حاوی جنبه های مختلف آنیموس هستند، خوب و موثر است. زمانی که این اتفاق رخ میدهد، مهم است به آنچه نمایش داده می شود توجه کنیم و به زن اجازه بدهیم آنچه متعلق به او بوده و گم شده است را بازخواهی کند باشد و آنچه از نظر روانشناسی برای او غریبه و بیگانه است را پس زند.
زنی که در فرآیند رویا دیدن دخیل بود، رویای خود را این گونه بیان می کند:
“زمانی که من و پدر و شوهرم از آپارتمانم بیرون آمدیم، خدمتکارم پسر ۱۴ ساله ای را به خانه آورده بود که عطرهای گیاهی میفروخت. او به یک شغل نیاز دارد و بسیار فقیر است و چیزی بسیار صادقانه در این پسر وجود دارد. پدر من فقط خط قرمز را میبیند و میگوید او فقط اشیا را خواهد شکست. ولی پسر به من اطمینان میدهد که خیلی مراقب خواهد بود و کمدهایی را که باز کرده حتما میبندد. من با خودم در جدال هستم. غریزه ی اولم میگوید که به قضاوت بهتر از سوی پدرم گوش بدهم. ولی در نهایت تصمیم میگیرم که میتوانم شغلی برای پسر پیدا کنم. او میتواند خرید خوار و بار روزانه را به عهده بگیرد.”
این رویا نشانگر یک نقطه ی عطف مشخص در مبارزات شخص رویابین برای رها شدن از یک پدر ایده آل میباشد. این پسر در واقع آنیموس نو ظهور شخصی است که در خدمت زن قرار خواهد گرفت، که از دیدگاه روانشناختی جایگاه مناسبی برای المانهای مردانه ی یک زن است. خرید کردن و جعبه های عطر هر دو نشانه هایی از احساس ارزش است که دقیقا چیزی است که رویابین نیاز دارد در فعالیتهای فکری اش به تعادل برساند.(-۲-جمله ی بعد). بنابراین میتوان به آنیموس اعتماد کرد برای کشف راز و رمزهای روان و در حالی که مکانی امن و خصوصی برای این کار تهیه میشود و این میتواند یکی دیگر از عملکردهای آنیموس مثبت باشد. رویای بالا در حدود دو سال از آنالیز یک زن اتفاق افتاده است. رویاهای قبلی او شامل اشکال منفی ای از مردان بوده از عقده های پدر و همسر او. در جنبه های منفی اش، آنیموس به شکل منتقد درونی، قاضی، سادیست، قاتل، شعبده باز خبیث، انسان بی ادب شکل میگیرد که، مدام صفاتی چون بی ارزش، زشت، احمق را به زن نسبت میدهد. این همه ی احساسات و روابط آن زن را مختل میسازد و در مقابل همه ی واقعیت ها به او ثابت میکند که شریک یا همسرش او را دوست ندارد. این همان صدای انتقادی درونی است که هر زنی آن را شنیده است. زمانی ضربه اش را وارد میکند که یا اتفاقی برای زن افتاده که باعث لغزش او شود یا زن بسیار موفق است که در این صورت از خود بزرگ بینی وی جلوگیری میکند. این استبداد درونی کاملا درگیر است و مناطقی از زندگی او را پیدا میکند که موجب لذت و غنی شدن او شده است. هر زمانی که زن میخواهد از استراحتی که لیاقتش را داشته لذت ببرد، آنیموس به او طعنه میزند و او را متهم به اتلاف وقت میکند و به او میگوید او بهتر است کاری سازنده انجام دهد. این همان پدر درون ریزی شده است که به یک قاضی تبدیل شده و قوانین رفتاری و احساسات قابل قول را وضع میکند. او ما را متقاعد میکند که اگر رفتاری جز این رفتارهای دیکته شده داشته باشی باعث ناامیدی میشویم. با حضور این صدا هر زنی ساخته میشود که مانند یک دختر کوچک احمق که هیچ عزتی ندارد احساس شود.
ظالم درونی The Inner Tyrant
تجلی کلاسیک در رویاهای این ظالم درونی، مانند یک نازی است که زنی را در اردوگاههای اجباری زندانی کرده است. اگر ما این را در ذهن داشته باشیم که نازی ها خود را Ubermenchen یا ابرانسان در نظر می گرفتند، می توانیم ببینیم که چطور ناخودآگاه این نماد متورم مردانه را انتخاب کرده است. زنان اغلب رویاهای تلاش برای فرار کردن از اردوگاه، تحت تعقیب یا تیراندازی قرار گرفتن توسط نگهبانان نازی را دارند. متجاوزان، قاتلان، و سارقان نیز نمادهای رایجی هستند. همانند تجاوز، تهاجم، مثله و قطعه قطعه کردن، همگی نشان دهنده انحراف اصل مردانه و حمله به هویت زنانه است. در زیر رویای یک زن ۲۶ ساله قبل از تحلیل را مشاهده می کنید:
“شب است. یک مرد همجنسگرای زیبای جوان در یک اردوگاه نظامی وجود دارد. خارج از اردوگاه نظامی، زیر یک چراغ در خیابان، یک کوتوله روی ویلچر نشسته است. مرد همجنسگرای جوان از آنجا عبور می کند. کوتوله او را صدا می زند به طوری که انگار از و کمک می خواهد. وقتی مرد جوان به سمت کوتوله می آید، کوتوله یک چاقوی بزرگ بیرون می آورد و مرد جوان را تکه تکه می کند.”
خشونتی که در این رویا انجام می شود، روی پدیدار شدن آنیموس شخصی است. جنبه ی جوان و زیبای آنیموس، دارای مردانگی مبهم است، یعنی او همجنسگراست. جوان و زیبا همچنین ویژگی خودشیفتگی را نشان می دهد که در اصل بازتاب پدر خواب بیننده است که از اختلال شخصیت خودشیفتگی رنج می برد. کوتوله یک آنیموس کوتاه قد است که از اردوگاه نظامی محافظت می کند و آنیموس جوان را با یک چاقو (نماد آلت تناسلی مردانه) قطعه قطعه می کند.
تجربه سواستفاده جنسی می تواند تاثیر زیادی بر درونفکنی مردانگی زن بگذارد. زمانی که راجع به موردی موضوع این باشد، تحلیلگر باید مراقبت ویژه ای برای تفکیک امر نمادین و واقعی به خرج بدهد. برای مثال، زنی که در هشت سالگی مورد آزار جنسی قرار گرفته بود، به عنوان یک بزرگسال در اغلب رویاها و تخیلات خود را می دید که مورد حمله چندین آلت تناسلی بزرگ قرار گرفته است. او همچنین احساس ناراحتی با فیزیک و بدن مرد می کرد. در طول دوره تحلیل، احتمال اینکه قبلا مورد سو استفاده قرار گرفته باشد، ظاهر شد. در مورد او، هجوم مردانگی به معنای واقعی کلمه بود، و آنیموس او را به قدری ناخالص و آلوده کرده بود که آنیموس نیز بر علیه زن شده بود. او در مورد کارش وسواس داشت، از فعالیتهای احساسی جدا شده بود، بسیار موفق بود اما در عین حال احساس بی ارزشی درونی داشت که بازتاب زنانگی آسیب دیده او بود. وظیفه درمان، کاهش دادن اندازه آنیموس با تقویت، بهبود و تشویق زنانگی بوده.
مرد خردمند The Wise Man
دیگر جنبه ی آنیموس مرد خردمند است، مردی که همه چیز را می داند، کسی که عملکردش، اطلاع رسانی، هدایت، درس دادن و رهبری ماست. در اشکال مثبتش، این کهن الگوی خرد است؛ مانند موسی یا سلیمان، این مرد می تواند مرتبط با ایده ای به روش سوبژکتیو باشد و نمایانگر کارکرد تفکر واقعی که آنطور که تصور می شود: شکاف بر نمی دارد، سرد و بی بار و ابژکتیو نیست بلکه پرشور و اصیل است. با این حال اگر زن با کهن الگوی مرد خردمند همذات پنداری کند، می تواند کاملا و به شکل خطرناکی، گرفتار ایده آل بودن شود، یعنی مورد تهاجم قرار گرفتن توسط “spirit-father” یا “روح-پدر”. سپس او به دنبال دستاوردهایی در زمینه مردانگی معنوی و فرهنگی می رود در حالیکه خود را مانند یک sybil (زنانی در روم یا یونان باستان که پیشگو بودند)، یک نابغه یا فرشته ی خالص غیرزمینی می بیند که به خون و گوشت هویت زنانه اش، آلوده نشده است. یا می تواند این خیال را به نیابت از یک مرد بزرگ در خدمت آنیمای او زندگی کند.
همذات پنداری با هر جنبه ای از آنیموس منفی یا مثبت، موجب دشمنی و خشم کهن الگوی مادر کبیر (زن بالغ) می شود که شکل منفی به خود می گیرد و در رویاهای زن به شکل جادوگر، بلعنده و بدذات خود را نشان می دهد. شکل منفی آرکتایپ مادر کبیر می تواند در علائم فیزیکی مانند قاعدگی نامنظم، آمنوره و مشکلات باروری نیز ظاهر شود.
زنانی که موفقیتهای بسیار دارند و توسط آنیموس تسخیر شده اند ممکن است از اختلالات عملی مانند پرخوری عصبی یا بی اشتهایی عصبی، رنج ببرند. به دلیل کمبود یک ماتریکس یا موطن قوی زنانه، بدن توسط آنیموس منفی مورد حمله قرار می گیرد و زن از زنانگی اش جدا می شود. زنانی که از این اختلالها رنج می برند، معمولا اذعان می کنند که به زنانگی خودشان حمله می کنند و معمولا می گویند که یک دیکتاتور درونی وجود دارد که با روشی تحت کنترل و اجباری آنها را تا مرز مرگ پیش می برد. “آنجلین اسپیگنسی” در کتاب “زنان گرسنه” از تحلیل گری نقل می کند که ” حکمرانی اشتیاق بیمارگونه ای بر او” را مانند زیر توصیف می کند:
“یک دشمن، مردی با شمشیر کشیده یا مسلح که مرا احاطه می کند و هر وقت می خواهم از سلطه اش بگریزم، مرا متوقف می کند.”
آنیموس دارای چنین قدرت خارق العاده ای در روان زن است زیرا یک کهن الگوست. غیر شخصی، غیر انسان و خودمختار است. اگر با آن ارتباط نگیریم و به آن اجازه ندهیم که آگاهانه کانال شود، می تواند هویت ایگو را از بین ببرد. آنیموس زندگی خودش را دارد که تحت کنترل انسان نیست. “باربارا هانا” خاطر نشان کرد که هر موقع ایگوی زنانه کار نمی کند آنیموس به میان می آید و انتخاب و قضاوت می کند. “اما یونگ” نوشته بود که زنان نیاز به معنویت دارند. وقتی این نیاز برآورده نمی شود، آنیموس Self را تصاحب می کند.
یونگ در سری دوم سمینارهای Vision، نوشت: ” آنیموس بسیار حریص است و هر چیزی در ناخودآگاه می افتد توسط او تسخیر می شود. او آنجا با دهانی باز است و هر چه را که از میز خوداگاه پایین بیفتد، می گیرد. اگر اجازه دهید عکس العمل یا احساسی از شما دور شود، آن را می خورد. قوت می گیرد و شروع به بحث می کند. پس آگاه شدن بیشتر از افکار، احساسات و ارزشهای خود برای زن بسیار مهم است. این به ویژه راجع به احساسات آسیب دیده است که اگر به شیوه ای مرتبط و مناسب بیان نشود، به حملات آنیموس تبدیل می گردد. این حملات شکل گیر کردن یا تسخیر شدن در یک مارپیچ خشم را به خود می گیرد که جمع می شود، شتاب می گیرد و ما را به سوی گفتن وحشتناکترین چیزها سوق می دهد. آنیموس می تواند روابط نزدیک و ازدواج را با جدا کردن عملکرد احساس و درگیر کردن ناخودآگاه آنیمای مرد، آسیب بزند. وقتی که آنیما و آنیموس شروع به بحث می کنند، با ذخیره ای از احساسات سرکوب شده، خشم، رنجش، حسادت، قدرت، سردی و ترس تغذیه می شوند که هر کدام از عقده های والدین دو طرف دعوا خوراک می گیرند.
رستگاری پدر شخصی
در برخورد با مشکل آنیموس، درمانگر ابتدا باید با پدر سر و کار داشته باشد، زیرا مشکل اصلی آنیموس توسط عقده پدر شکل می گیرد. وظیفه اصلی زن در این پروسه، رهایی دادن پدر شخصی اش است یا بهتر است بگوییم رابطه درونی با پدرش. با تلاش برای دیدن بخشهای روشن و تاریک پدرش می تواند از این تله رهایی یابد؛ تله ای که دو سر متضاد طیف آن به عقده نیرویش را می دهد. بخش تاریک پدر، خشم، فقدان کنترل و ناکامل بودن اوست و بخش روشنش، قدرت، سخاوت و خلاقیت اوست. اما تا زمانی که زن در یک قطب ایده آل شده/طرد کننده گیر افتاده است، عناصر روان خود را انکار می کند. کل بودن همچنین مستلزم پس گرفتن فرافکنی هاست به این طریق که آن بخشهایی از خودمان که به بیرون فرافکنی کرده ایم را باز پس بگیریم. چون پدر نیز نماینده اختیار و تسلط است و با پس زدن او، زن نیز اختیار و تسلط خود را رد می کند.
از طرف دیگر اگر رابطه زن با پدرش نیز بیش از حد ایده آل باشد، این اثر را دارد که او را از توانایی های حرفه ایش جدا می سازد. او تنها با تحت نظر پدرش می تواند موفق شود و در پذیرش و شکوفایی استعدادهای خود با مشکلات زیادی روبرو خواهد شد. استعدادها و توانایی او همواره برای او تا حدی بی اهمیت به نظر می رسند. رابطه بیش از حد مثبت با پدر نیزمی تواند زن را از داشتن یک رابطه واقعی با مردی دیگر باز بدارد؛ زیرا هر شریک بالقوه با پدر ایده آل مقایسه و به ناچار در برابر او ناتوان می شود. برای درونی کردن اصل پدرانه، زن باید با تصدیق و پذیرش جنبه منفی پدر، این انتقال ایده آل گرایانه را بشکند.
لیندا شایرز لئونارد، در کتاب “زن بودن” می نویسد: ” در نهایت، رستگاری پدر مستلزم شکل دهی مجدد مردانگی درون و پدری کردن برای آن بخش درونی خودمان است. به جای “پیرمرد منحرف” و “پسر خشمگین و سرکش” ما باید مردی خوش قلب را پیدا کنیم، همان مرد درونی که رابطه ای خوب با زنانگی دارد.”
ظهور این مرد خوش قلب برای تحلیلگر در خواب زیر به صورت علامت، فرستاده شده است:
“یکی از دوستان شریک زندگی من، با نام Sweetman به دیدار من آمده است. او در یک دست کیف دارد و در دست دیگرش یک عروسک. او می گوید که عروسک کچل شده بود اما او مجددا در سر عروسک مو کاشته است. اکنون مرد بدون عروسک هیچ جا نمی رود.”
عروس طاس نشان دهنده منطق بی بار و عقیم است که بدون قلب فکر می کند. آدم به یاد Yeat ها می افتد؛ یعنی اشخاصی با سرهای طاس که گناهان خود را فراموش می کنند. Sweetman با ترمیم مو، شکوه و جلال زنانه را به آن باز می گرداند. او مردی شیرین و مطبوع است که تعادلی میان بعد زنانه و مردانه پیدا کرده است. اکنون او هیچ کجا بدون بعد زنانه نمی رود.
البته ادغام با زنانگی هنوز فقط در مراحل شکل گیری خود است، زیرا به عنوان یک عروسک ظاهر می شود؛ اما بهرحال یک شروع است و رویاهای بعدی تحلیلگر نشان می دهد که چگونه عروسک به زن دارای گوشت و خون تبدیل می شود، یک چهره به عنوان سایه ای مثبت که در کنار اوست.
نیرومند کردن زنانگی
جدای از رستگاری بخشیدن به پدر و مردانگی، زن در تلاش برای انسانی کردن آنیموس، لازم است زنانگی درون خود را نیز نیرو ببخشد. این نه تنها به معنای بازگردانی ارزش به زنانگی در مواجهه با مردسالاری و پس زدن زنانگی توسط خود زن است، بلکه به معنای تصدیق کردن اجداد زنانه او نیز هست. زن امروزی برای رهایی از قید و بند زنانگی مطیع یا تابع، مادر خودش و کهن الگوی زنانگی جمعی را نیز طرد می کند. جدایی آگاهانه از الگوی زندگی و ازدواج مادر، زن را از بخش عاطفی و غریزی خود نیز جدا می کند. پس یک بخش ذاتی شفا ایجاد یک ظرف قوی زنانه خواهد بود که می تواند زن را با هویت بیولوژیکی پرورش دهنده و پذیرای خود آشتی دهد.
نقش درمانگر در این فرآیند برای آماده سازی یک ظرف ایمن مادرانه بسیار مهم است. درمانگر بی احتیاط می تواند در این مرحله اوضاع را بدتر کند اگر دیدگاههای فمینیستی سیاسی داشته باشد که به جای آزادی زنان برای اینکه زنانه باشند، برای رهایی زنان از زنانگی اهمیت قائل است. مشاوره دادن به زنی که با آنیموس خود همذات پنداری می کند (آنیموس بر او سلطه دارد) که در خفا احساس حقارت می کند تا در نتیجه مشاوره، قاطع تر و جاه طلب تر باشد، بدترین کار ممکن است. در واقع، درمانگر لازم است این امکان را به مراجع تحت روانکاوی بدهد تا بیشتر پذیرا، شهودی و احساسی باشد.
تشریفات و مراسمهای آیینی، مخصوصا برای پایه گذاری زنانگی خوب هستند. هر آنچه که بیمار با آن ارتباط برقرار می کند، ارزشمند است به عنوان مثال: طراحی، مجسمه سازی، مدل سازی با گل، رقصیدن و بافندگی. این کار به بیمار کمک می کند تا مرزهایی را که تلاش می کند در درون خود بسازد با چنین رفتار و حرکاتی، در بیرون تجسم ببخشد. مراسمهای اینچنینی، ظروفی را فراهم می کنند که فرد اجازه می دهد در قالب یک الگو بازی کند. بیان و ابراز احساسات در قالب این رفتارها و حرکات می تواند فوق العاده شفابخش باشد. من مناسکی را یافته ام که مخصوصا برای زنانی که از اختلالات خوردن رنج می برند، کمک کننده است.
همچنین لازم است به زنان در مقابل قربانی کردن غرایز شخصی و احساساتشان برای یک ایده آل خاص، مانند دستاورد، یا هدفی بیرونی که مخصوصا وسوسه ای قوی برای زن آگاه است، هشدار داد. انیموس با هدفگرایی بسیارش، زن را در حرکت نگه می دارد. هر زمان که این صدا حکم یا دیکته می کند، زنان لازم است تلاش کنند با اختصاص زمانی به استراحت و مراقبت از خود در مقابلش مقاومت به خرج دهند. شوخ طبعی می تواند به سرعت، دیدگاه عاقلانه را بازگرداند و خودبزرگ بینی آنیموس را از بین ببرد. لذت بردن از چیزهای بدیهی و ساده زندگی نیز می تواند بسیار شفابخش باشد. زنی در چنگال آنیموس خود خواب دید که در یک فروشگاه بزرگ در خیابان گرافتون است و ریزه کاریهای کوچک نگاه می کند. سپس عطری به نام “Sweet Nothings” یا “هیچ شیرین” خریداری می کند. رویا اشاره ای ظریف به توجه نسبت به چیزهای ناچیز و شیرین در زندگی دارد.
زنی که در چنگال آنیموس گرفتار شده،دقیقا احساس می کند که از شیرینی های زندگی جدا شده است. فعالیتهایی که به ما کمک می کنند از کارکرد احساسی خویشاوندی خود استفاده کنیم، بهترین پادزهر برای آنیموس هستند. وقتی را برای بازی با کودکان کنار گذاشتن، توجه به یک حیوان خانگی، پرورش یک باغچه، اینها همه فعالیتهایی هستند که حول محور پرورش دادن زندگی اند. اینها لازم است به شیوه ای کاملا عمدی و آگاهانه انجام شوند حتی اگر این امر در آن زمان، حساب شده و غیر خود انگیخته باشد.
کانال کردن و هدایت انرژی ها
اگر زنی در چنگال “روح-پدر” آنیموس اسیر باشد، می تواند درگیر این فکر شود که او یک نابغه خلاق است یا درگیر پروژه ای نامعلوم و شدید شود. در این زمان، آنچه که نیاز است یک پروژه خاص می باشد که زن بتواند انرژی خود را سوی آن هدایت کند. این موجب می شود آنیموس بلندپرواز پایین بیاید و همزمان کانالی برای هدایت انرژی او، ارائه می دهد. اما یونگ در کتاب “آنیما و آنیموس” نوشته: ” در مواجهه با یمی از این جنبه های آنیموس، وظیفه زن این است که مکانی برای او در زندگی و شخصیتش خلق کند. معمولا استعدادها، سرگرمی ها و… قبلا به ما نکاتی را در مورد جهتی که این انرژی می تواند در آن فعال شود، داده اند. اغلب رویاها نیز به این نحوه اشاره می کنند، و… به مطالعات، کتابها و خصوص مشخص کار یا فعالیتهای هنری یا اجرایی، اشاره می کنند.”
در مواجهه با مشکلاتی که آنیموس ایجاد می کند، زنها گاهی از خودشان می پرسند که آیا بهتر نیست آن را به حال خود رها کنیم؟ آنیموس در واقع در پیشرفت روانی زنان بسیار مهم است و آنان را قادر می سازد که آگاهی خود را گسترش دهند و از طریق ظرفیت تفکر عینی و مستقل، به آنها اجازه می دهد تا قلمروهایی از روان خود را که قبلا ناخودآگاه و در اختیار قدرت بیرون قرار داشت، باز پس گیرد. مبارزه بزرگی که اکنون زنان با آن روبرو هستند، در یادگیری مهار آنیموس در دو حوزه کهن الگویی و شخصی آن است. تئوری های فمینیستی سنتی، آنیموس منفی را تغذیه کرده اند زیرا باور داشته اند زنها تنها در حضور و حیطه ی مردان می توانند موفق شوند. این موضوع افراطی برای جبران ظلم به زنان، ضروری بود. اما اکنون زنان باید ساختارهایی را در زندگی خود و در جامعه ایجاد کنند که جایگاهی برای زنانگی آگاهانه، تضمین کند. زمان آن رسیده تا این مغالطه که زن و مرد یکسان هستند، از بین برود. برابری به معنای مشابه بودن نیست. شاید زمان آن فرا رسیده که بتوانیم متفاوت و در عین حال، برابر باشیم.
ترجمه از
Rescuing the Feminine:
The Problem of the Animus
in Women
نجمه عشقی Najme Eshghi
نویسنده، مترجم، کوچ حرفه ای، مدرس ریکی
